قالب وبلاگ

Hands To My Self 4

 

 

 

ساعت 12 نیمه شبه.این سارای دیوونه نمی زاره بخوابم.داره چت می کنه میگه تو هم بیا.رفتم نشستم کنارش.داشت با یکی به اسم سهیل چت می کرد.پسره ازش خواست که اصل بده

سارا:  سارا 35 اهواز

سهیل:از منم بزرگ ترید

_بله دیگه

_ازدواج کردید؟

_خیر درس می خوندم

_چی می خوندی؟

_دارم تخصص می گیرم

_چه رشته ای؟

_زنان زایمان

_پس خانوم دکتری!!!!

_بلی

_میشه یه خواهشی بکنم؟

_بفرمایید

من یه گندی زدم و دختره باردار شد.میشه یه وقت بهم بدی؟

_فردا ساعت 5 بعد از ظهر بیا مطبم به آدرس...

_ممنون.منو از یه دردسر بزرگ نجات دادی

_خواهش.من باید برم بای

_بای

سارا صفحه رو بست و به من نگاه کرد.هر دو باهم زدیم زیر خنده.چه اسگلی بوداااااااا.تا اون باشه دختر مردم رو بدبخت نکنه.هاهاها.

بعد از کلی حرف زدن با سارا گرفتم خوابیدم.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ چهار شنبه 19 اسفند 1394برچسب:,

] [ 19:43 ] [ Bi esm ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه